کتاب خون خورده
کتاب خون خورده
قدرت خیال و تجسم همان چیزی است که میتواند انسان را به هر جایی که خواست ببرد. در واقع اگر این قدرت تخیل نبود، آدمی هیچ گاه به فکر کشف موضوعات جدید و اختراعات نوین نمی افتاد . به نوعی میتوان گفت تمام زحمات این دنیا به دوش مردمانی است که قدرت تخیل خود را به خوبی میشناسند و به آن گوش میدهند.
مهدی یزدانی خرم یکی از آن دسته از افرادی استکه قدرت تخیل خود را باور کردهاست. او با به آغوشکشیدن این قدرت و جریان بی انتهای و سیال ذهن، کتابی منتشر کردهاست به نام خونخورده.
معرفی کتاب خونخورده
کتاب در سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ در مکان های مختلفی از دنیا روایت میشود. روایت پنج برادر که در برهه از تاریخ با اتفاقات و مرگ های عجیبی رو به رو میشوند. داستان هر برادر جدا گانه بوده و در هر شهر در قالب یک فصل از داستان روایت میشود .
نکته جالب توجه این کتاب، روای آن است. جوانکی به نام محسن مفتاح که بیست وهشت ساله و دانشجو که رویای دکترای دانشگاه ادبیات بیروت را دارد. اما اکنون قرآن خوانشده و بر سر مزار این پنج برادر داستان زندگی آنها را روایت میکند. داستان نه تم تاریخی دارد و نه سیاسی و عاشقانه اما در هر قسمت از فصل ها آن رد پایی از این موضوعات به چشم میخورد. در واقع داستان عاشقانه ای است که بد موقع رخ دادهاست و گرفتار اتفاقات تلخ تاریخی و سیاسی شدهاست. نکته جالب توجه وجود دو روح سرگردان است که از دور نظاره گر تمام ماجرا ها و اتفاقات داستان هستند و گاهی با روایت داستان و ماجرای های زندگی خود نه تنها داستان را خسته کننده نمیکنند و بلکه جنبه ای طنز نیز به داستان میبخشند.
معرفی کتاب خون خورده اثر مهدی یزدانی خرم
نقدی بر کتاب خونخورده
این کتاب در سال در سال ۱۳۹۷ از نشر چشمه منتشر شد. این کتاب نوشته مهدی یزدانی خرم بوده و به نوعی دنباله دو کتاب دیگر نویسنده به نام « به گزارش هواشناسی این خورشید لعنتی » و « سرخ سفید» است که در حقیقت آن دو روح سرگردان نیز برگرفته از دو کتاب قبلی نویسنده است .
کتاب روایتی غیر خطی دارد که میتوان آن را شاخصه اصلی این نویسنده به حساب آورد. سبک معماری گوتیک در این کتاب بسیار به چشم میخورد. روایت پر جزئیات قلعه های تاریخی و صومعه ها و کلیسا ها که با مقداری دقت در متن داستان میتوان متوجه آن شد .
نکته جالب دیگر شخصیت های فرعی کتاب خونخورده ،است. ازدیاد این شخصیت ها باعث شدهاست تا سراسر داستان پر از شخصیت های فرعی باشد که خود به تنهایی میتوانند دارای یک داستان مجزا باشند. اما جالب اینجاست که نه تنها باعث خسته شدن مخاطب نمی شود بلکه با روایت گری شیرین و جذاب ، مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند.
قسمتی از کتاب خونخورده
امروز شنبه بود… شنبهها همیشه شلوغتر بود سرش، چون پنجشنبه کار حضوری قبول نمیکرد و اعتقاد داشت مردهها روزهای شنبه از هر زمانی تنهاترند. محسن مفتاح برنامهی کاری روشنی داشت؛ پول میگرفت و سر قبور دعا میخواند. قرآن و مفاتیح. برای کار در خانه نمازهای قضا و البته روزههای ناگرفتهی دیگران را نیز میپذیرفت. این کاریبود خانوادگی ، پدرش هم که دو سالی میشد رفتهبود زیر خاک. در ابن بابویه قرآن میخواند .
او را از بچگی بردهبود با خودش پای قبور و همین بود که حسن کم و کیف کارشان را خانوادههای حسابی میدانستند و وقتی پدر مرد، پسر شد جانشینش. از دانشگاه یک سال مرخصی گرفت تا خودش را وفق بدهد با زندگی تازهاش. محسن مفتاح امروزی بود، ولی اعتقاد داشت مردهها منتظر کلماتاند برای آمرزش و برای راحتتر بودن .
پدرش همیشه به او میگفت « کلمه آدم زنده رو سبک میکنه ، چه برسه مرده رو» و محسن شنبهها را گذاشتهبود برای سرزدن به مشتریهایی که داشت در بهشت زهرا. مردههای همانهایی که معتقد بودند کلمه از راه دور به خوبی ادا کردنش از کنار گور پر از تن مرده اثر نمیکند ، و سنگهایی که باید آب میخوردند و خشک میشدند در هوای آزاد .
محسن مفتاح به تازگی صد و دوازده روز روزهی نگرفتهی مردی میان سال را که در خواب سکته کرده و مرده بود، تحویل حق تعالی داده بود. هنگامی که با تردید پا در خیابان خونی گذاشت، فکر کرده بود در بهشت زهرا کف کفشش را میشوید و تطهیر میکند . مذهبی نبود، اما فکر میکرد پولی که میگیرد باید حلال باشد تا بتواند پایان نامهاش را، که دربارهی تاثیر شعر مبتنی بر آدونیس از منظر خیالورزی، سروقت و درست تمام کند و شش ماهی از جیب بخورد کنار مادرش در خانه و بخواند برای دکترای ادبیات عرب بلکه پذیرش بگیرد برای دانشگاه بیروت شاید .
مطالب مرتبط:
نویسنده: تیم تحریریه آوانو
مقاله: معرفی کتاب خون خورده اثر مهدی یزدانی خرم
خرید کتاب صوتی خونخورده از فیدیبو
خرید نسخه الکترونیکی کتاب خونخورده از کتابراه