پخش سریال خون سرد به تازگی از شبکه نمایش خانگی شروع شدهاست. سریالی که امیر حسین ترابی کارگردانی آن را برعهده داشته و موضوع آن جنایی است. در ادامه با ما همراه باشید .
امیر حسین ترابی معمولا با ساخت تیزر های تبلغاتی شناخته میشود. خون سرد دومین اثر این کارگردان پس از فیلم هزارتو است. سریال داستان جذابی دارد، موضوعی جنایی که با قاچاق انسان پیوند خورده است. امیر آقایی در نقش کسرا و شخصیت اصلی ، شهرام حقیقت دوست ، لیندا کیانی ، سارا بهرامی و نیما شعبان زاده از جمله بازیگرانیهستند که در این سریال به ایفای نقش پرداخته اند.
داستان سریال
داستان سریال خون سرد با فرار لیلا کریمی دست کسانی که او را زندانی کرده اند ، شروع میشود. جایی که دخترانی جوان از ملیت های مختلف زندانی شدهاند. مکانی در دل یک کلاب بزرگ . جایی که دختران جوان به افراد ثرتمند،فروخته میشوند. فرار لیلا و تصادفش با ماشین باعث میشود پلیس ترکیه او را به ایران بازگرداند. پرونده ای که به ایران داده میشود و خیلی زود هم به سرنخی میرسند. به فردی به نام امیر شهسواری، که صاحب سایتی که افراد برای مهاجرت به آن مراجعه میکنند و چس از آنکه ویزای آنها صادر نمیشود با وعده و وعیدهای مختلف آنها را به دام میاندازند.
داستان موضوع جذابی دارد. اگرچه سریال هایی با داستان گرفتن کله گند های خارج از کشور ایده تازه ای نیست ، اما تا همین جا هم داستان در معرفی یک شخصیت مرموز موفق عمل کرده است. امر آقایی در نقش پارسا، یک پزشک است که ورزش میکند، تشریح میکند، به دانشجویان درس میدهد و با پلیس همکاری میکند.
در کنار همه اینها ، کسرا کارهای دیگری نیز انجام میدهد، کارهایی سرخود و خلاف قانون. کارگردانی پخته و منسجم است، هر چند دکوپاژ های معناداری در آن دیده نمیشود، اما داستان خود را به سادگی و روان جلو میبرد و در آن اثری از پرش های تصویری دیده نمیشود. البته در برخی از قسمت های سریال میتوان به خوبی نشانه هایی از تیزر گونه بودن سریال که نشان از پیشینه ترابی دارد را مشاهده کرد . نمونهی این موارد را میتوان در نماهای اسلوموشنی دید که جایجایِ فیلم حضور دارند. نماهایی که البته نمیتوان منطقی برایشان یافت، زیرا غالبن لحظاتی مرده را به تصویر میکشند.
تدوین و داستان گویی قوی در سریال خون سرد
تدوین سریال نیز در جاهایی خطی و در برخی مواقع نیز عملکردی غیر خطی دارد، برای مثال در قسمت پایلوت (که حدودن یک ساعت و پانزده دقیقه طول میکشد)، جایی هست که شاهسواری و دارودستهاش به خانهی حسام رضایی میروند تا او را سربهنیست کنند. این صحنه بهصورت موازی با صحنهای دیگر ترکیبشده است،که سرگرد به خانهی آن فرد میرود تا او را دستگیر کند. در حالت عادی چنین بهنظر میرسد که این دو اتفاق دارند همزمان رخ میدهند. اما درنهایت متوجه میشویم که زمانِ صحنهی حضور شاهسواری در منزل پیشتر اتفاق افتاده است و رسیدن سرگرد به خانه دیرتر. سرگرد زمانی میرسد که آنها کارشان را تمام کردهاند و او فقط با جسدی مواجه میشود که دقایقی از مردنش گذشته است.
این اتفاق در حالی که بیننده گمان میکند که تدوین خطی است، یک اتفاق تازه و جالب به نظر میرسد و میتوان گفت تا حدودی گول زننده است. هر چند که میتوانست اینکار را به شیوه ای منطقی تر و درست تر اجرا کند. برای مثال، با حذف بخش زیادی از اطلاعاتی که سریال از شاهسواری به مخاطب میدهد، میشد راز و رمز ماجراهای رخداده در فیلم را بزرگتر و پررنگتر کرد. این تدوین غیرخطی نمونهی دیگری نیز دارد. قسمت پایلوت، تا پیش از نمایشِ نام سریال بر صفحه، با نماهایی کوتاه و بسته از اتفاقی آغاز میشود که اصلِ آن را در قسمت دوم میبینیم.
ضعف هایی در فیلمنامه
اما نکته تاسف برانگیز در سریال خون سرد بی توجهی زیاد به جزئیات در فیلمنامه است، این بی توجهی به قدری زیاد است، که برای مخاطب برخی موقعیت ها خنده دار به نظر میرسد. در واقع توقع میرفت که فیلمنامه ای که توسط چهار نفر نوشتهشده است، بی توجهی به این جزئیات و ضعف ها وجود نداشته باشد. در ادامه به چند مورد از این ضعف ها و بی توجهی میپردازیم. برای مثال، خودِ ماجرای فرارکردن لیلا از دست نگهبانان کلاب تا اندازهی زیادی غیرمنطقی است. باورکردنی نیست که چنین دستگاه عریض و طویلی که میتواند بهراحتی و از کشورهای دیگر برای خود ماهیهای تازه جور کند. این چنین نگهبانانِ کمتعداد و بیدستوپایی داشته باشد یا اینکه به این راحتی بشود از دستشان فرار کرد.
یا ماجرای صحنهسازی سرگرد طلوعی در بازداشتگاه را هم میتوان با همین دیده نگریست. بعد از دعوا و زدوخوردی که پیش میآید، اعتمادی که یکی از زندانیها به او میکند، با توجه به اینکه او هیچ شناختی از این بازداشتیِ تازهوارد ندارد و با توجه به اینکه به شبکهی بزرگی از تبهکاران نیز متصل است ــ چیزی که قاعدتن باید باعث بشود احتیاط بسیار بیشتری داشته باشد ــ غیرمنطقی است. یکی از پررنگترین این جزئیات غلط نیز در صحنهای اتفاق میافتد که لیلا از دست پلیسها فرار میکند و به بالای پل هوایی میرود.
درحالیکه تا پیش از آن پلیسها بهسرعت بهدنبال او میدوند، بهمحض اینکه لیلا از نردههای پل بالا میرود که آمادهی پرتکردنِ خودش به پایین بشود، ناگهان دو مأمور پلیس در جای خود میایستند. اتفاقی بهشدت غیرمنطقی و نپذیرفتنی. چرا آنها ــ درحالیکه چندان فاصلهای هم با لیلا ندارند ــ سریعتر نمیروند تا او را پایین بکشند؟
بازی بازیگران
در کنار فیلمنامه، بازی بازیگران در سریال خون سرد نیز یکی دیگر از ضغف های بزرگ سریال محسوب میشود. بازی بازیگران در بعضی جا ها به قدری غیرقابل باور میشود که میتوان آن را یک ضعف بزرگ در فیلم دانست. به عنوان مثال لیندا کیانی، به قدری در نقش خود بد بازی میکند که میتوان از آن به عنوان کاریکاتوری برای نقشی که بازی میکند یاد کرد، همچنین شهرام حقیقت دوست که بازیگری باسابقه تر است نیز رد برخی جا ها میتوانست با احساس تر بازی کند در حالی که چنین چیزی نیست . همچنین بازیگران فرعی نیز نتوانسته اند اجرای قابل قبولی از خود ارائه دهند.
با این اوصاف چندان نمیتوان به سریال خونسرد خوش بین بود ، تا اینجای کار تنها نقطه جذاب برای مخاطب کسرا است. که مخاطب را وادار میکند تا او را دنبال کند و سعی کند از کار او سردربیاورد و رمز و رازهای او را کشف کند. از طرفی سارا بهرامی نیز که به نظر میرسد یکی از سه اصل مهم معمای سریال باشد در این دو قسمت نقش پررنگی نداشته در حالی که میتوانست با حضور پررنگ تری در سریال معماهای بیشتری به آن اضافه کند.
نویسنده تیم تحریریه آوانو بخش فیلم و سریال
معرفی سریال خون سرد – گوگل
مطالب مرتبط:
تیزر رسمی فیلم شب داخلی دیوار منتشر شد
1 دیدگاه در “معرفی سریال خون سرد / دکستر ایرانی”