معرفی فیلم و سریال, مقالات

نقد قسمت ششم سریال The Last of Us : خویشاوند

قسمت ششم سریال The Last of Us 

نقد قسمت ششم سریال The Last of Us : خویشاوند

در یک اپیزود کلیدی تحت عنوان «Kin» یا «خویشاوند» دو شخصیت جول و الی به شکلی احساسی به یکدیگر پیوند می‌خورند و اکنون سرنوشت هر دو به یک هدف ختم می‌شود؛ و آن چیزی نیست جز باهم بودن. قسمت ششم بخشی را آغاز می‌کند که معمولاً به عنوان بخش زمستانی در بازی از آن یاد می‌کنیم. اگر با این بازی آشنا هستید، می‌دانید که همه چیز در این بخش متشنج می‌شود. این اپیزود بیشتر بر روی پویایی شخصیت‌ها تمرکز می‌کند. این اپیزودی است که به بلا رمزی و پدرو پاسکال اجازه می‌دهد در لحظات آرام بدرخشند. در ادامه با نقد قسمت ششم سریال The Last of Us همراه آوانو باشید.

قسمت ششم سریال The Last of Us با عنوان «خویشاوند» یک پایان جغرافیایی را نشان می‌دهد. سریال «آخرین بازمانده از ما» تاکنون یک قصه مهیج با محوریت بقای پسا آخرالزمانی بوده است، اما از نظر داستان، موضوع و شمایل نگاری ژانری نیز یک وسترن است. در واقع، شات پایانی اپیزود «Kin» شامل اسبی است که در مسیر راه آهن ایستاده و دو تصویر نمادین مرتبط با سبک وسترن را در هم می‌آمیزد. البته این کنار هم قرار گرفتن حاکی از نهایی بودن است. ورود راه آهن (و همراه با آن، تمدن) اغلب به عنوان پایان غرب وحشی در نظر گرفته می‌شود. شاید حداقل، این نوعی پایان جغرافیایی برای داستان است.

قسمت ششم آخرین بازمانده از ما
قسمت ششم آخرین بازمانده از ما

این قسمت جول و الی را با گذشت فاصله سه ماه از اپیزود قبل به نمایش می‌گذارد؛ این دو تا آنجا که می‌توانند به سمت غرب حرکت کرده‌اند. آنها به مرزهای پایانی ژانر وسترن، هم در اصطلاح تحت اللفظی و هم به صورت استعاری رسیده‌اند. بنابراین، جغرافیای جدید در همان ابتدای اپیزود، نکته‌ای است که خودنمایی می‌کند. بیابان وایومینگ، صحرای آفتابی باز آثار وسترن کلاسیک نیست. در عوض، این تندرای برفی، آثار ژانر وسترن مدرن، دنیای خشن‌تر و سردتر فیلم‌های اخیر مانند «The Revenant»، «هشت نفرت انگیز» و Wind River را به ذهن مخاطب می‌آورد.

جدای از این، جول و الی در ابتدای این اپیزود، رودخانه‌ای را دنبال می‌کنند تا سدی را بیابند، نمادی از تمدن متجاوز که پایان دوره کلاسیک غرب وحشی را نشان می‌دهد. اما این نکات در آخر به چه چیزی ختم می‌شود؟! هنگامی که جول و الی به شهری به نام جکسون می‌رسند، در ابتدا به نظر می‌رسد که آنها با جامعه‌ای از قانون شکنان سرسخت برخورد کرده‌اند. در نتیجه قراردادهای ژانر وحشت بقا حاکی از آن است. که جکسون یا باید یک دیکتاتوری متخاصم باشد. یا یک جامعه به ظاهر آرام که یک راز تاریک را در خود جای داده است. در عوض، جکسون بر اساس همه چیزهایی که در اپیزود «خویشاوند» ارائه شده، سنگر یک تمدن است.

به نظر می‌رسد الی به اندازه هر بیننده‌ای که انتظار داستان‌های وسترن یا ترسناک را دارد، از دیدن این منظره متعجب می‌شود. اما او نیز قبول می‌کند که «این مکان واقعاً کار می‌کند». از برخی جهات، جکسون نمایانگر پایان ایده غرب وحشی است. این جامعه‌ای است که فردگرایی خشن و هرج و مرج وحشیانه اسطوره کلاسیک گاوچران‌ها، آن سنگ بنای هویت آمریکایی را رد می‌کند. حتی بعد از رد و بدل شدن چند دیالوگ بین جول و برادرش تامی که او نیز اکنون ساکن این شهر است، متوجه می‌شویم که این جامعه با آرمان‌های کلاسیک آمریکایی مخالف است. در واقع به گفته یکی از شخصیت‌ها که همسر تامی است، این مکان شامل یک کمون است. و از اساس آن‌ها کمونیست‌ هستند.

قسمت ششم آخرین بازمانده از ما
قسمت ششم آخرین بازمانده از ما

این یک برداشت تازه و هوشمندانه از ژانز ترسناک پسا آخرالزمانی است. به نظر می‌رسد جکسون همه چیزهایی را که می‌تواند نیاز داشته باشد دارد. ساکنان خوشحال به نظر می‌رسند. برای مثال سینمای کوچک دارند، و انواع حیوانات را پرورش می‌دهند. بنابراین، جکسون شامل جامعه‌ای است که خود را از انتهای دنیا عقب کشیده است. این مکان ظرفیتی برای خشونت دارد، اما اساساً متمدن است. پس در مجموع روایت کهن الگوی وسترن را رد می‌کند. این موضوع به‌خوبی به یکی از مشغله‌های موضوعی بزرگی که در The Last of Us و شمایل‌نگاری غربی آن گره خورده، می‌پیوندد.

به یاد داشته باشید ژانر وسترن اغلب در مواقع بحران و ناامنی با ایده مردانگی در آگاهی مخاطب آمریکایی گره خورده است. این ژانر چارچوبی برای برخی از مدل‌های سنتی مردانگی، از فردگرایی خشن و خودکفایی گرفته. تا ظرفیت خشونت و عملکرد قدرت، فراهم می‌کند. در واقع وسترن آمریکایی محیطی را ایجاد می‌کند که در آن ویژگی‌ها تجلیل شوند. در مقابل ژانر ترسناک بقای پسا آخرالزمانی نیز چیزی مشابه را انجام می‌دهد و فضایی تخیلی ایجاد می‌کند که در آن ظرفیت فرد برای خشونت و بی رحمی به یک فضیلت تبدیل می‌شود.

برای مثال تا همین اپیزود ششم، جول بارها مهارت خود را در استفاده از سلاح و جدایی عاطفی خود را به عنوان یک نقطه قوت در نظر گرفته است، اما وجود مکانی به نام جکسون و مردم و تمدن درون آن، این دیدگاه قدیمی از مردانگی را تهدید می‌کند. در سکانسی از این قسمت تامی به برادرش می‌گوید: «ما از تنها راهی که می‌دانستیم زنده ماندیم (منظور کشتن انسان). اما راه‌های دیگری هم وجود داشت. ما فقط در آنها خوب نبودیم»

قسمت ششم آخرین بازمانده از ما
قسمت ششم آخرین بازمانده از ما

نمایش چنین محتوایی می‌خواهد در این جهان خاص علاوه بر نگرش فمینیستی که این روز‌ها بر همه چیز غالب است، دوباره نگاهی به مردانگی نیز داشته باشد. البته نوع خاصی از مردانگی که با صفت پدر بودن گره خورده است. خیلی از کارشناسان این دیدگاه را به بازی «The Last of Us» نیز نسبت دادند. دیدگاهی که در آن، این سریال‌ها که از نظر زیبایی‌شناختی و ایدئولوژیک پیچیده و مترقی هستند،. تبعیض جنسی آشکار را رد می‌کنند، اما سرمایه‌گذاری‌های پیچیده‌ای را برای بازگرداندن وضعیت گذشته به هویت مردان نیز انجام می‌دهند.

این نوعی دیدگاه است که می‌توان آن را مردانگی در میان ویرانه‌های نئولیبرالیسم نامید. به هر حال، پدرو پاسکال در حال حاضر یکی از پدران وسترن خشن با چنین نگاهی است. مطمئناً این نگاه یک موضوع به موقع در روایت سریال است. برای مثال جول در محافظت از دخترش سارا (نیکو پارکر) و شاید حتی از تس (آنا تورو) ناتوان می‌شود. اینجاست که او احساس می‌کند ارزشش به عنوان یک مرد از دست رفته است. و این موضوع کلید داستانی این اپیزود است. الی نیازی به محافظ ندارد؛ الی به یک پدر نیاز دارد. برای اینکه این رابطه کار کند، جول باید به خود اجازه دهد از نظر عاطفی آسیب پذیر باشد.

قسمت ششم آخرین بازمانده از ما
قسمت ششم آخرین بازمانده از ما

این یعنی او باید ایده خود را از مردانگی خشن به چالش بکشد. در واقع جول دیگر نمی‌تواند به کهن الگوی کابوی آمریکایی پایبند باشد. پس اپیزود ششم با عنوان «خویشاوند» این را می‌فهمد. واضح است که اپیزود با رفتن این زوج به سمت «جنوب شرقی» به دانشگاه (تخیلی) ایسترن کلرادو به یک پایان می‌رسد. جول و الی به انتهای غرب وحشی رسیده‌اند. و با این حال، از راه و روش دیگر، سفر آنها تازه آغاز شده است. این محتویات جالب، چکیده‌ اپیزود ششم سریال است که به زیبایی به نمایش درآمده.

در مجموع باید گفت این اپیزود یک آرامش پس از تلاطم چند اپیزود قبل بود که با کارگردانی یاسمیلا ژبانیچ بر روی شمایل نگاری غربی و مردانگی برآمده از ژانر وسترن تمرکز کرد، در حالی که فیلمنامه توسط کریگ مازن و نیل دراکمن به بررسی دراماتورژی روابط شخصیت‌های اصلی ادامه داد. به طور کلی، نیل دراکمن همچنان به بازسازی قهرمان اصلی The Last of Us ادامه می‌دهد و تعادل و کامل بودن را از جول سلب می‌کند. شخصیت پدرو پاسکال اپیزود به اپیزود در حال ساخت است، هر رویدادی که تجربه می‌شود ردی در شمایل قهرمان باقی می‌گذارد، و این نکته مثبت این داستان است.

بنابراین، در قسمت ششم سریال The Last of Us گفتار شخصیت‌ها صادق‌تر می‌شود، حقیقت‌های پنهان آشکار می‌شود،. الی درباره سارا دختر جوئل باخبر می‌شود و به نظر می‌رسد. که شروع به درک بهتر قهرمان می‌کند و حتی بیشتر از پیش به او وابسته می‌شود. در این میان بلا رمزی و پدرو پاسکال موفق شدند چیزی واقعی از دل این داستان‌های سینمایی خلق کنند؛ رابطه‌ای دوستانه با شمایل یک پیوند پدر و دختری شیرین. معلوم نیست در آینده چه چیزی در انتظار آنهاست، یا چگونه می‌توانند از این ورطه خارج شوند، اما امیدواری وجود دارد، هنوز چند اپیزود از فصل در پیش است.

نقد قسمت ششم سریال The Last of Us : خویشاوند

مطالب مرتبط:
دیدار با الی در تریلر قسمت هفتم سریال The Last of Us
افزایش تعداد بینندگان سریال The Last of Us از سریال خاندان اژدها
نقد قسمت پنجم سریال The Last of Us : دوام بیاور و زنده بمان
رویارویی جوئل و تامی در قسمت بعدی سریال The Last of Us
علاقه تروی بیکر به نقش آفرینی در The Last of Us Part 3

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
در یک اپیزود کلیدی تحت عنوان «Kin» یا «خویشاوند» دو شخصیت جول و الی به شکلی احساسی به یکدیگر پیوند می‌خورند و اکنون سرنوشت هر دو به یک هدف ختم می‌شود؛ و آن چیزی نیست جز باهم بودن. قسمت ششم بخشی را آغاز می‌کند که معمولاً به عنوان بخش زمستانی در بازی از آن یاد می‌کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خانه
وبلاگ
منو