گردشگری, مقالات

بهترین آثار ادبیات روسیه

بهترین آثار ادببیات روسیه

بهترین آثار ادبیات روسیه

روسیه از کشورهایی است که ادبیات غنی و قدمت‌داری دارد. پس از فرازونشیب‌هایی که این کشور پشت سر گذاشت، از قرن هجدهم به بعد، به‌ویژه قرن نوزدهم و بیستم، دوران طلایی ادبیات این کشور آغاز شد. چهره‌هایی چون پوشکین، چخوف، تولستوی، داستایفسکی و… همه در سرآمدساختن ادبیات روسیه نقش داشتند. هرکدام از این نویسنده‌ها در قلهٔ ادبیات داستانی دنیا ایستاده‌اند و طرفداران زیادی نه‌تنها در روسیه بلکه در سرتاسر دنیا دارند. برای شناخت ادبیات روسیه به سراغ مشهورترین کتاب‌های آن می‌رویم و از هر دوره، دو سه نمونه‌ی شاخص از آثار ادبی را ذکر می‌کنیم تا بتوانیم با برهه‌های تاریخ معاصر این کشور بیشتر آشنا شویم.

برادران کارامازوف

برادران کارامازوف
برادران کارامازوف

برادران کارامازوف بزرگ‌ترین و آخرین رمان فئودور داستایفسکی است. این کتاب که یکی از محبوب‌ترین و روان‌شناسانه‌ترین داستان‌های ادبیات روسیه و دنیاست، ماجرای خانواده‌ی کارامازوف است متشکل از پدر، مادر، سه برادر و و فرزندی نامشروع و دارای معلولیت از مادری دیگر. این کتاب مانند اغلب داستان‌های داستایفسکی جنایی است و ماجرای قتل پدر خانواده را روایت می‌کند.

فئودور پاولوویچ کارامازوف مردی بدکار و ظالم و ملاکی بدنام در روستایی در روسیه است و از هر فرصتی برای مسخره‌کردن دیگران استفاده می‌کند. دیمیتری، ایوان و آلکسی سه پسر فئودور هستند که هرکدام ویژگی منحصربه‌فرد خود را دارند و البته قسمتی از شخصیت پدر را نمایندگی می‌کنند. دیمیتری که پسر بزرگ‌تر است به ارتش می‌پیوندد و بی‌بندوبار می‌شود. ایوان به دانشگاه می‌رود و روزنامه‌نگار می‌شود و آلکسی هم به صومعه می‌رود و راهب می‌شود. فئودور سه پسر را در کودکی رها کرده بود اما وقتی آن‌ها بزرگ می‌شوند نزد پدر برمی‌گردند تا حق پایمال‌شده‌ی خود را به روش خود بستانند. ماجرایی بین دیمیتری و پدر رخ می‌دهد و درنهایت، پدر به قتل می‌رسد. پس از این قتل، هرکدام از فرزندها سرنوشتی پیدا می‌کنند و از لحاظ روحی دگرگون می‌شوند. یکی از پسرها را به ظن قتل دستگیر می‌کنند و داستان در ادامه، به زندانی‌شدن پسر و نجات او توسط بقیه‌ی خانواده‌اش می‌پردازد. این کتاب بهترین منبع برای درک و شناخت روسیه‌ی تزاری و ساختارهای روستایی و شبکه‌های اجتماعی و وضعیت روحی و روانی مردم در آن دوره از روسیه (قرن ۱۹ میلادی) است.

آناکارنینا

آناکارنینا
آناکارنینا

آنا کارنینا زنانه‌ترین رمان ادبیات روسیه و بلکه ادبیات دنیا از لئو تولستوی است؛ داستانی درباره‌ی زنی به همین نام، مشهورترین قهرمان زن تاریخ ادبیات است که در محافل اشرافی روسیه‌ی تزاری به بلوغ، همسرداری، مهربانی و موجه‌بودن او را می‌شناسند. او که مادری ممتاز هم است، سعی می‌کند اختلاف بین برادر و همسر برادرش را برطرف کند و به همین قصد، سفری به محل زندگی آن‌ها داشته باشد. در همین سفر با افراد جدیدی آشنا می‌شود که سرنوشتش را تغییر می‌دهند.

آنا با اینکه زنی مردم‌دار است اما از زندگی عادی و روزمره و حقیر زنان اطرافش بیزار است. نمی‌خواهد مثل آن‌ها منفعل و شِکوه‌کُن باشد. تا اینکه با سواره‌نظامی به نام کنت ورونسکیِ جوان آشنا می‌شود. این آشنایی باعث می‌شود او به بسیاری از رسومِ از دید او پیش‌پاافتاده پشت پا بزند و زندگی جدیدی را آغاز کند که البته این زندگی هم پایدار نمی‌ماند. آنا که دل در گرو ورونسکی دارد نمی‌تواند موقعیت خودش را در یک رابطه‌ی ایمن و پایدار بیابد و سرخورده‌تر از قبل و البته حالا با چهره‌ای منفور و خراب‌شده در جامعه، راهی برای ترمیم زندگی خودش پیدا نمی‌کند. او حاضر نیست به هیچ قیمتی به زندگی قبلی خودش برگردد. آینده هم تیره و تاره است. آنا هیچ راهی نمی‌یابد مگر اینکه دست به عملی برگشت‌ناپذیر بزند تا غرور ازدست‌رفته‌اش را دوباره بیابد حتی اگر دیگر نباشد.

یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ

یک روز از زندگی
یک روز از زندگی

داستان سختی‌های دوران استالین در شوروی در رمان بی‌نظیر یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ آمده است. ماجرا درباره‌ی شخصی به نام ایوان است که به جرم جاسوسی، بی‌گناه محاکمه و راهی اردوگاه کار اجباری گولاگ می‌شود. او باید ده سال از زندگی خود را در این مکان مخوف بگذراند. این کتاب، تنها داستان یک روز از زندگی مشقت‌بار او در اردوگاه است. رمانْ روایت دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌های زندگی ایوان است که روزی هزار بار می‌میرد و زنده می‌شود.

الکساندر سولژنیتسین، نویسنده‌ی این کتاب، خود هشت سال از زندگی‌اش را در تبعید و در اردوگاه گولاگ گذراند و به چشم خود شقاوت‌های سرسپردگان استالین را دید. او در کتابش می‌خواهد ظلم یک حکومت توتالیتر و تمامیت‌خواه و تمام دم و دستگاه سرکوبش را به تصویر بکشاند. تلخی و رنج داستان آنجا رخ می‌نمایاند که ایوان تمام ده سال را در اردوگاه می‌گذراند و هر روز از خود می‌پرسد که آیا زنده از اردوگاه بیرون می‌آید یا نه؟ این داستان بهترین کتاب برای شناخت روسیه (شوروی) در زمان استالین و کمونیست‌هاست.

رودین

رودین
رودین

اگر می‌خواهید وضعیت روستاییان و کشاورزان دوران روسیه‌ی تزاری را در دقیق‌ترین حالت خود بخوانید، رودین بهترین نمونه‌ی آن است. رودین دروازه‌ی ورود به ادبیات روسیه است؛ درواقع با این کتاب می‌توانید قدم به دنیای عظیمی از داستان‌ها و شخصیت‌های عجیب بگذارید که هیچ‌کجای دیگر در ادبیات نمی‌توانید آن‌ها را بیابید؛ درحالی‌که مشابه آن آدم‌ها را در اطراف خود بسیار خواهید دید.

رودین داستان جوانی تحصیل‌کرده و زیبا و بااستعداد به همین نام است که در روستایی همراه با ساکنین خاص این روستا زندگی می‌کند. یکی از ساکنین جشنی می‌گیرد و رودین هم به این جشن دعوت می‌شود که تمام مهمانان آن اشراف‌زاده و از طبقات بالای جامعه هستند. رودین که خوش‌سر و زبان است می‌تواند در این محفل در هر بحثی پیروز میدان شود و توجه همه را به سمت خود جلب کند. همین موضوع باعث می‌شود که با بیوه‌زنی آشنا شده و راهی خانه‌ی او شود. سپس او وارد رابطه‌ی عاشقانه‌ای می‌شود با دختری که روشنفکر است و همین، تقابلی را با رودین ایجاد می‌کند.

رودین که به‌نوعی خود ایوان تورگنیف و روایت زندگی اوست نماینده‌ی گروهی است که صاحب‌اندیشه و بسیار منطقی و عاقل و پر از شوق اما بدون عمل است. یعنی ذهنیات او به مرحله‌ی عمل نمی‌رسند و همین موضوع او را به ورطه‌ی افسردگی و ناامیدی هم می‌کشاند. تورگنیف به دلیل علاقه و اعتقاد به تفکر فلسفی غرب، داستان‌هایش را با نگاهی منتقدانه به حکومت تزاری و اشراف‌زاده‌ها و تحصیل‌کرده‌های روسیه می‌نوشت.  

دکتر ژیواگو

دکتر ژیواگور
دکتر ژیواگور

دکتر  ژیواگو رمانی نوشته‌ی بوریس پاسترناک و داستانی حول و حوش انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و جنگ داخلی این کشور است که در سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ اتفاق افتاد. کتابْ داستان دکتری به نام یوری ژیواگوست که شعر می‌سراید و دیدگاه‌های فیلسوفانه دارد. او بعد از انقلاب روسیه و در حین جنگ داخلی،‌ با خشونت و سنگدلی بلشویک‌ها مواجه می‌شود و بی‌رحمی آن‌ها را به چشم خود می‌بیند؛ بنابراین باآنکه توده‌ی مردم طرفدار بلشویک‌ها هستند و از آن‌ها سفت و سخت حمایت می‌کنند، او سعی می‌کند بر سر اعتقادات خودش بماند و رنج طردشدن و مورد تعقیب‌قرارگرفتن را به جان بخرد.

دکتر ژیواگو در طول داستان درگیر رابطه‌ی عاطفی هم می‌شود که بر جذابیت داستان اضافه می‌کند. نکته‌ی جالب توجه و مشهور درباره‌ی این کتاب، طولانی‌شدن نوشتن و چاپ آن است. پیتر فن و پترا کووی در کتاب «ادبیات علیه استبداد» روند نوشتن و چاپ این کتاب را در زمان استبداد شوروی شرح می‌دهند. نوشتن این کتاب از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۶ به درازا می‌کشد. سپس به دلیل اعتقادات خاص و دگراندیشانه‌ی پاسترناک، حکومت شوروی از چاپ این کتاب ممانعت به عمل درمی‌آورد. بنابراین کتاب به صورت مخفیانه چاپ می‌شود و از طریقی به اروپا می‌رسد. بعد از این ماجرا بود که پاسترناک در سال ۱۹۵۸ جایزه‌ی نوبل را دریافت می‌کند. پاسترناک سال ۱۹۶۰ از دنیا می‌رود اما اذیت و آزار حکومت حتی بعد از او ادامه پیدا می‌کند و دامن خانواده‌اش را هم می‌گیرد. بعد از فروپاشی شوروی، سرانجام کتاب در سال ۱۹۸۸ در روسیه چاپ می‌شود.

مرشد و مارگریتا

مرشد و مارگریتا
مرشد و مارگریتا

مرشد و مارگریتا داستانی سوررئال و فراطبیعی و نمادین درباره‌ی برهه‌ای از تاریخ سیاسی روسیه (شوروی) در زمان حکومت استالین است.

این کتاب سه بخش به‌ظاهر مجزا دارد که درنهایت به‌همدیگر مرتبط می‌شوند. در قسمت اول با شخصیت شیطان آشنا می‌شویم که به مسکو سفر کرده و نامش ولند است. این شیطان به بدی و فریبکاری شیطانی که در ذهن می‌شناسیمش نیست. درحقیقت، اگر قرار است پلیدی‌ای رخ دهد از سمت خود انسان است نه فریب شیطان. در این بخش با دو شخصیت دیگر که یکی سردبیر و دیگری یک شاعر است آشنا می‌شویم که در پارک مشغول صحبت هستند. این دو شخصیت هر دو روشنفکر هستند اما هرکدام عقاید مخصوص به خود را دارند و به‌نوعی یکی با حکومت و دیگری علیه آن است. سردبیر با نام برلیوز شخصیت نان به نرخ روز خوری است و در محافل ادبی و مطبوعاتی مافیا دارد. وقتی او و شاعر جوان که نام مستعارش بزدومنی است درباره‌ی مصلوب‌شدن عیسی صحبت می‌کنند، ناگهان شیطان در هیبت یک پروفسور سر می‌رسد و وارد گفت‌وگوی آن‌ها می‌شود.

حضور ولند در هر جمعی به‌نوعی نویددهنده‌ی مرگ است. کمااینکه برلیوزِ سردبیر پس از این دیدار می‌میرد و بزدومنی بعد از این اتفاق آن‌چنان ضربه می‌بیند که راهی بیمارستان روانی می‌شود. در این بیمارستان هم اتفاقات دیگری برایش رخ می‌دهد که آشناشدن با «مرشد» یکی از آن‌هاست. مرشد کسی است که بعدا متوجه می‌شویم کتابی درباره‌ی عیسی نوشته است. بخش دوم کتاب درباره‌ی به‌صلیب‌رسیدن عیسی مسیح است و زبانی بدیع و نمادین دارد و بخش سوم هم به جریان عشق مرشد و مارگریتا می‌پردازد. داستان در نهایت در فضایی سوررئال و خیالی به پایان می‌رسد. 

نوشتن رمان مشهور میخائیل بولگاکف خود داستان شنیدنی‌ای دارد. بولگاکف در سال ۱۹۲۸ و در زمان تسلط حکومت شوروی نوشتن این کتاب را شروع کرد و به دلیل خفقان آن دوره مجبور شد نسخه‌ی اولیه‌ی آن را بسوزاند؛ چون کتابش درحقیقت، نمایانگر دوران سیاه و تاریک شوروی و روایتگر ظلمی بود که به روشنفکران و هنرمندان و دگراندیشان می‌شد. بولگاکف سه بار دیگر کتابش را نوشت و در نهایت هم کتابش ۲۷ سال بعد از مرگش و توسط همسرش، به صورت محدود و با سانسور به چاپ رسید. اما همین چاپ کم به‌سرعت نایاب شد و با ارقام نجومی به فروش رسید که خود نشان‌دهنده‌ی استقبال مردم از این کتاب و همدلی با آن است.

باغ آلبالو

باغ آلبالو
باغ آلبالو

باغ آلبالو آخرین اثر آنتوان چخوف است که سال ۱۹۰۳ نوشته شد و سال ۱۹۰۴ به روی صحنه‌ی تئاتر رفت. داستان این نمایشنامه درباره‌ی خانواده‌ی یک زن اشراف‌زاده‌ی روسی به نام مادام رانوسکی است که قرض سنگینی بالا آورده‌اند. بانک می‌خواهد باغ آلبالوی آن‌ها را به جای قرضش بگیرد و آن را به فروش بگذارد. بنابراین اعضای خانواده دور هم جمع می‌شوند تا این مشکل را حل کنند و باغ را نجات دهند اما نه‌تنها هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند بلکه در تمام آن مدت مشغول عیاشی و خوش‌گذرانی هستند.

درنهایت باغ به فروش می‌رسد و اعضای خانواده مجبور می‌شوند باغ را ترک کنند. ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر، با پیش‌خدمت‌ها و با افراد دیگری که وارد این داستان می‌شوند بسیار جالب است و فضایی کمدی برای خواننده یا بیننده می‌سازد. نمایشنامه‌ی باغ آلبالو با وجود فضای مفرح و کمدی، غم‌انگیز و حتی تراژیک است.

رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید

رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید
رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید

این کتاب مجموعه‌ی ۹ داستان از ۷ نویسنده‌ی معاصر روس است با نام‌های دینا روبینا، لودمیلا اولیتسکایا، لودمیلا پتروشفسکایا، آندری گلاسیموف، ویکتور پلوین، میخاییل یلیزاروف و زاخار پریلپین. اگر کتاب‌هایی که تا به اینجا در این مقاله معرفی کرده‌ایم مربوط به روسیه‌ی تزاری، انقلاب روسیه و دوران سیاه شوروی هستند، این کتاب آخر، درباره‌ی روسیه پس از فروپاشی شوروی است و خبری از نویسندگان بزرگ روسیه مثل چخوف و تولستوی نیست. بلکه نویسندگان معاصر و ناشناخته‌ای در این کتاب حضور دارند که اسمشان را نشنیده‌ایم. داستان‌های این کتاب درباره‌ی شرایط اجتماعی و سختی‌های زندگی پس از فروپاشی شوروی است و روزمرگی و تنهایی آدم‌ها در دنیای معاصر را نشان می‌دهد.

ابتدای هر داستانی مقدمه‌ای برای معرفی نویسنده‌ی اثر و سبک او نیز ذکر شده است. اگر می‌خواهید با نویسندگان معاصر و روسیه‌ی سال‌های اخیر بیشتر آشنا شوید کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید را از دست ندهید.

امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. برای ما بنویسید که شما چه کتابی از ادبیات روسیه را خوانده اید؟

بهترین آثار ادبیات روسیه

مطالب مرتبط:
بهترین رمان های عاشقانه ایرانی
معرفی کتاب بر باد رفته
بهترین کتاب های ترسناک جهان
بهترین رمان های ایرانی
بهترین آثار پائولو کوئیلو

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
روسیه از کشورهایی است که ادبیات غنی و قدمت‌داری دارد. پس از فرازونشیب‌هایی که این کشور پشت سر گذاشت، از قرن هجدهم به بعد، به‌ویژه قرن نوزدهم و بیستم، دوران طلایی ادبیات این کشور آغاز شد. چهره‌هایی چون پوشکین، چخوف، تولستوی، داستایفسکی و… همه در سرآمدساختن ادبیات روسیه نقش داشتند. هرکدام از این نویسنده‌ها در قلهٔ ادبیات داستانی دنیا ایستاده‌اند و طرفداران زیادی نه‌تنها در روسیه بلکه در سرتاسر دنیا دارند. برای شناخت ادبیات روسیه به سراغ مشهورترین کتاب‌های آن می‌رویم و از هر دوره، دو سه نمونه‌ی شاخص از آثار ادبی را ذکر می‌کنیم تا بتوانیم با برهه‌های تاریخ معاصر این کشور بیشتر آشنا شویم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خانه
وبلاگ
منو